معنی گواردیولای وطنی
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
میهنی (صفت) منسوب به وطن میهن ساخته و پرداخته وطن: ((محصولات وطنی. ))
لغت نامه دهخدا
وطنی. [وَ طَ] (ص نسبی) منسوب به وطن. (ناظم الاطباء). ساخته و پرداخته ٔ وطن. || هر نوع پارچه ٔ بافت وطن. مقابل خارجی که در خارج از کشور بافند و آرند. پارچه ٔ معین از بافته های وطن. || درباره ٔ وطن. وطنیه.
- اشعار (قصاید) وطنی (وطنیه)، که در آن از وطن پرستی و حب وطن و وظیفه ٔ دفاع از آن سخن رود، مانند وطنیه های عارف و بهار و غیره.
بی وطنی
بی وطنی. [وَ طَ] (حامص مرکب) صفت بی وطن. آوارگی.
صنایع وطنی
صنایع وطنی. [ص َ ی ِ ع ِ وَ طَ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) آنچه در کشور ساخته میشود. آنچه در وطن با دست صنعتگران وطن تهیه می گردد. مقابل صنایع خارجی. رجوع به صنایع (صنایع ایران) شود.
فرهنگ معین
فرهنگ واژههای فارسی سره
میهنی
کلمات بیگانه به فارسی
میهنی
فارسی به عربی
محلی الصنع، نسیج بلدی
عربی به فارسی
ملت گرای , ملت دوست , طرفدار ملت , ناسیونالیست
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
363